وقتی دو نفر کافی‌اند: چرا زندگی‌مان را برای دیگران خرج می‌کنیم؟

وقتی دو نفر کافی‌اند: چرا زندگی‌مان را برای دیگران خرج می‌کنیم؟

زوجی که با هم زندگی آرامی می‌سازند

خیلی وقت‌ها، ما به جای اینکه برای خودمان و شریک زندگی‌مان زندگی کنیم، زندگی‌مان را برای دیگران خرج می‌کنیم. نظر خانواده، حرف مردم، تأیید دیگران... همه این‌ها مثل زنجیرهایی هستند که نمی‌گذارند نفس راحت بکشیم. اما واقعاً چرا؟

وقتی دوتا بودن کافی‌ست

زندگی مشترک یعنی «ما» بودن. یعنی من و تو، نه من و همه‌ی دنیا! وقتی رابطه‌ات امنه، وقتی دوتایی می‌تونین دنیاتونو بسازین، دیگه نیازی نیست بقیه رو راضی نگه دارین. کافی‌ست بلد باشین چطور دنیاتونو با هم بسازین، حتی اگر صد نفر مخالفت کنن.

حواست باشه این مردمی که امروز بخاطرشون داری خودت رو له میکنی فردا توی مراسم حلوا خوریت تمام دغدغه شون اینه که نوشابه شون زرد باشه یا مشکی !

اگه امشب سر گرسنه بذاری زمین کسی نمیاد در خونت رو بزنه بگه فلانی بیا این یه پرس غذا مال تو .

من ترجیح میدم بجای صدتا اسکناس هزاری ، دو تا اسکناس پنجاه هزاری داشته باشم .پس حواست باشه برای کی داری زندگی میکنی و به کی میگی رفیق!

دو نفر که دست در دست هم دنیای‌شان را می‌سازند

گاهی سکوت، یعنی بلوغ

همیشه حرف زدن هنر نیست؛ گاهی سکوت، هنر بزرگ‌تری‌ست. اینکه بدونی کجا سکوت کنی، کجا گذر کنی، کجا تماشاگر باشی، خودش یعنی بلوغ رابطه. آدم‌هایی که هر چیز را مطرح می‌کنند، شاید بلد نیستند سنگ روی سنگ بگذارند.

اگر قرار باشه برای هر اختلاف کوچیکی، دنیا رو بریزیم به هم، اون وقت چطور خونه‌ای بسازیم؟ گاهی نگفتن، یعنی احترام. گاهی صبر، یعنی آگاهی. گاهی سکوت، یعنی «من نمی‌خوام بسوزونم؛ می‌خوام بسازم».

تصویری از سکوت امن بین دو نفر بالغ

تو قوی‌تر از آنی که بخوای برای بقیه بجنگی

اگر هنوز دنبال گرفتن تأیید همه هستی، یعنی خودت رو فراموش کردی. برگرد به رابطه‌ات، به «ما»ی بینتون، به اون خونه‌ی دونفره‌ای که می‌تونه با عشق ساخته بشه... اگر فقط حواست به اون باشه.